سیر تاریخی روش پیمایش
پیمایش روشی است که از سه جزء اصلی تشکیلشده است: نمونهگیری، روشهای جمعآوری دادههای استانداردشده، بهکاربردن آمار برای تحلیل نتایج. هرکدام از این سه جزء تاریخچهای جداگانه دارد و مدتها قبل از پیدایش روش پیمایش استفاده میشدند؛ اما ترکیب این سه جزء در روشی جدید در نیمه دوم قرن نوزدهم صورت گرفت. در اولین پژوهشهایی که با این روش انجام شدند، مانند زندگی و کار مردم لندن1 از چارلز بوث2، سیاهپوست فیلادلفیا3 از ویلیام دیو بویس4 و همچنین بسیاری از پیمایشهای مکتب شیکاگو5، کمال مطلوب یک پیمایش آن بود که هر چه بیشتر به یک سرشماری شبیه باشد. پژوهشگران میپنداشتند که هر چه تعداد نمونه بیشتر باشد، نتایج پژوهش از دقت بالاتری برخوردار خواهد بود. در سال 1934 ریاضیدانی به نام یرزی نِیمان6 برای اولین بار نمونهگیری احتمالاتی به معنای امروزی آن را پایهگذاری کرد.
پیشبینی درست نتایج انتخابات آمریکا در سال 1936 از طریق نمونهای 5000 نفری در مقابل یک پیشبینی غلط که از نمونهای چندمیلیونی استفاده میکرد، نشان داد که نمونهای کوچک اما نمایانگرِ کل جامعه مطلوب است و نه یک نمونه بزرگ و غیر نمایانگر. ازآنپس سعی میشد با سهمیهبندی جامعهای که از آن نمونهگیری میکردند به نمایانگر بودن نمونه کمک کنند. برای مثال در جامعهای که تعداد مردان و زنان تقریباً برابرند، نیمی از نمونه را زنان و نیم دیگر را مردان تشکیل دهند. رویکرد نمونهگیری سهمیهای7 بر اساس تفاوتهای ظاهری بناشده بود؛ بنابراین ممکن بود که نمونه آماری انتخابشده بهظاهر تنوع بالایی از افراد را در برگرفته باشد؛ اما درواقع شباهتهای تعیینکنندهای بین اعضای نمونه آماری موجود باشد، بهطوریکه نمونه نمایانگر کل جامعه نباشد. به همین دلیل، پیمایشهای جدید از تفاوتهای ظاهری بین افراد جامعه فراتر میروند تا نمونه آنها تنوع واقعی جامعه را در بربگیرد.
مراحل اجرای پیمایش
اجرای یک پیمایش صحیح الزامات متعددی دارد و رعایت نکردن حتی یکی از این الزامات میتواند بهکل نتایج آسیب برساند. این الزامات را میتوان در پنج مرحله خلاصه کرد:
1- طراحی پرسشنامه: پرسشها باید جامعومانع باشند؛ جامع به این معناست که هر شرکتکننده بتواند پاسخ نزدیک به نظر واقعی خود را در بین گزینهها پیدا کند. مانع به این معناست که شرکتکنندگان پاسخ مطلوب خود را فقط در یک گزینه بیابند، مگر اینکه امکان انتخاب چند گزینه از سوی محقق به آنها دادهشده باشد. همچنین پرسشها باید شفاف باشند، بهطوریکه پاسخدهندگان تا حد ممکن فهمی یکسان از پرسشها داشته باشند.
اما شفاف بودن بهتنهایی برای به وجود آوردن تعبیری یکسان از پرسشها کافی نیست. بافت معنایی پرسشها نیز موجب میشود پاسخدهنده تعبیری خاص از آنها داشته باشد. برای مثال اگر از شهروندان پرسیده شود که آیا از عملکرد شهردار راضی هستند، دقیقاً مشخص نیست که منظور از این پرسش چیست. درنتیجه پرسشهای دیگر در پرسشنامه میتوانند به این پرسش معنا دهند. برای مثال اگر پرسشهای دیگر در زمینه فضای سبز باشند، پاسخدهنده پرسش پیشین را اینگونه تعبیر میکند که عملکرد شهردار در زمینه فضای سبز چگونه بوده است. بهعلاوه چینش سؤالات نیز میتواند بافت معنایی خاصی را القا کند، بهطوریکه تعدادی سؤال مشخص اگر به ترتیبهایی گوناگون پرسیده شوند جوابهای گوناگون خواهند گرفت.
2- نمونهگیری: شانس ورود همگان به نمونه باید یکسان باشد. پژوهشگر باید ویژگیهایی از پاسخدهندگان را که روی نتیجه پیمایش تأثیر خواهد گذاشت بیابد و نمونهگیری او از توزیع احتمال یکنواخت نسبت به این ویژگیها تبعیت کند. برای مثال اگر زن یا مرد بودن در نتیجه پیمایش تأثیرگذار است، بین یک زن و مرد نباید تفاوتی – از حیث جنسیتشان – در احتمال حضورشان در نمونه وجود داشته باشد.
3- اجرا و نظارت: نکات بالا همگی باید بهدرستی اجرا شوند. برای مثال ممکن است پژوهشگری به این موضوع واقف باشد که احتمال حضور افراد مختلف در نمونه باید مساوی باشد؛ اما در طی مصاحبههای پیمایشی حضوری، در ساعات اداری به خانهها برود. در این صورت احتمال حضور افراد خانهدار و خانمها در نمونه بیشتر میشود؛ بنابراین برای کاهش اثر چنین مسئلهای باید در زمان و یا مکان دیگری به دنبال افراد مختلف دیگری برای شرکت در پیمایش بود.
4- تحلیل آماری: این مرحله به آشنایی پژوهشگر با روشهای آماری مربوط میشود. پژوهشگر باید بتواند دادههای جمعآوریشده را بهدرستی تحلیل کند و نتایجی آماری از آن استخراج کند.
5- درک و استنباط: در این مرحله به اعداد روح بخشیده میشود. آنچه صرفاً یک همبستگی آماری بود با استفاده از نظریه تبدیل به یک رابطه علّی میشود، بر روی اهمیت یافتهها تأکید میشود و گزارهها تفسیر میشود؛ بنابراین تجربیات پژوهشگر و آگاهی او از نظریات متفاوت مرتبط با موضوع میتواند به او در معنا بخشیدن به اعداد و ارقام و نتایج بهدستآمده کمک کند. این مرحله به فرد، درکی کلی از پدیده موردمطالعه خواهد داد.
مزایا و معایب پیمایش در مقایسه با دیگر روشها
مهمترین مزیت پیمایش آن است که برخلاف سرشماریهای زمانبر و هزینهبر، در مدتی کوتاه و با نمونهای نسبتاً کوچک قابلیت تعمیم بالایی دارد. همچنین به دلیل دقت بالاتر پرسشهای آن در مقایسه با سرشماری و سرعت اجرای آن، برای سیاستگذاری غالباً از روش پیمایش استفاده میشود. بااینحال اجرای درست پیمایش تواناییهای بیشتری لازم دارد. برای مثال سرشماریها غالباً از طرف نهادهای حکومتی صورت میگیرند و بنابراین پاسخ به آنها از وظایف شهروندی محسوب میشود؛ درحالیکه نبود چنین قدرتی در پیمایش میتواند اریبی بیپاسخی ایجاد کند و نمونهگیری را مختل سازد.
درصورتیکه همه افراد نمونه پاسخ بدهند، بازهم ممکن است پاسخدهندگان بهدرستی منظور پرسشها را متوجه نشده باشند و یا اینکه به دلیل حساسیت موضوع خود را سانسور کنند و صادقانه پاسخ ندهند. به همین دلیل، فنونی ابداعشدهاند که پاسخهای قابلاعتمادتری ایجاد میکنند. برای مثال هنگامیکه موضوعی حساسیتبرانگیز است و پاسخدهندگان گزارش صادقانهای از رفتارهای خود نخواهند داد، میتوان بهجای پرسش از رفتار واقعی آنها تنها نظرشان را نسبت به تعدادی گزاره از قبل آمادهشده پرسید. در این صورت موافقت آنها با یک گزاره، احتمالاً – این احتمال، هزینه پرسش نکردن بهطور مستقیم در مورد رفتار است – به این معناست که خود نیز مطابق با آن گزینه رفتار میکنند. البته علاوه بر این فنون، برای رفع این مسائل میتوان از روشهای پژوهشی دیگر نیز کمک گرفت. مثلاً مشاهده مشارکتی و مصاحبههای بدون ساختار میتوانند شناخت عمیقتر و مطمئنتری از یک پدیده بدهند، هرچند قدرت تعمیم آنها کمتر از پیمایش است.
منابع برای مطالعه بیشتر
De Vaus, D., & de Vaus, D. (2013). Surveys in social research. Routledge.
Bulmer, M., & Warwick, D. P. (Eds.). (1993). Social research in developing countries: Surveys and censuses in the Third World. Psychology Press.
Marsden, P. V., & Wright, J. D. (Eds.). (2010). Handbook of survey research. Emerald Group Publishing.
پاورقی