معرفی
تحلیل مضمون یکی از معمولترین رویکردهای تحلیل داده در تحقیقات کیفی است که در آن سعی میشود الگوهای معنایی (مضامین) موجود در دادهها شناسایی، استخراج و تحلیل شود. به این منظور محقق در پی یافتن اشارات و مضامین تکراری در دادههاست، اگرچه صرف اینکه یک مطلب زیاد تکرار شده باشد دلیل بر مضمون بودن آن نیست. برای مثال صرف اینکه در فرایند مصاحبه تعداد زیادی از افراد به نکته واحدی اشارهکردهاند تلقی آن بهعنوان یک مضمون را توجیه نمیکند. این تکرارها باید برای محقق معنادار باشد و به سؤالات تحقیق مربوط شود. روشهای گوناگونی برای شناسایی و تحلیل مضمون ارائهشدهاند که ویژگی مشترک تمام آنها – در مقایسه با سایر رویکردهای تحلیل کیفی نظیر رویکرد داده بنیاد، تحلیل گفتمان انتقادی، یا تحلیل روایت- این است که پیشفرض مشخصی درباره مبنای نظم و روابط اجتماعی یا قواعد حاکم بر استفاده از زبان ندارند. به همین دلیل این روشها بسیار انعطافپذیرند و از آنها میتوان در چارچوبهای نظری بسیار متفاوت و حتی در ترکیب با روشهای تحلیلی دیگر استفاده کرد.
مزایا و معایب
اگرچه بهدشواری میتوان گامها و اجزای مشترکی برای روشهای گوناگونی که تحت عنوان روش تحلیل مضمون ارائه میشوند پیدا کرد، تنها تکنیک نسبتاً جاافتادهای که در این نوع تحلیل از آن استفاده میشود استفاده از یک چارچوب است: ماتریسی که به یک مضمون تعلق دارد؛ ستونهای آن با زیر مضامینی که ذیل مضمون اصلی هستند مشخص میشود (مثلاً مضمون «تبعیض» شامل زیر مضامینی مانند «تبعیض جنسیتی»، «تبعیض نژادی» و … میشود.) و سطرهای آن نشاندهنده این است که در چه منبعی از داده (مثلاً در کدام مصاحبه) به زیر مضمون موردنظر اشارهشده است. مثلاً اگر فقط در مصاحبه اول به تبعیض جنسیتی اشارهشده بود در خانه مربوط به این سطر و ستون بهطور خلاصه نوشته میشود که داده حاکی از تبعیض جنسیتی در مصاحبه اول چه بوده است. این روش معمولاً در ارتباط با دستهبندی مضامین استفاده میشود.
یکی از مهمترین مزایای این روش این است که بدون تحمیل یک چارچوب نظری پیچیده و یا گامهای تحلیلی مفصل، امکان پیدا کردن و تحلیل معنا در یافتههای پژوهش را امکانپذیر مینماید. به همین سبب این روش برای مرتبسازی و تحلیل یافتههای یک پژوهش بر اساس یک نظریه مشخص (که مرتبط با سؤال تحقیق باشد) بسیار کاربردی است و به همین جهت، بهترین نقاط شروع برای محققان تازهکار در تحقیقات کیفی به شمار میرود.
از سوی دیگر، مهمترین عیب این رویکرد این است که استاندارد مشخصی برای روشها و تکنیکهای خاص آن مشخص نشده است و دقیقاً معلوم نیست که تحلیل مضمون شامل چه اجزائی است و از چه گامهایی تشکیلشده است. به همین نسبت، ارزیابی تحقیقاتی که بر این رویکرد استوارشدهاند دشوار است زیرا این امر نیازمند آشنایی با روش خاص تحلیل مضمون استفادهشده است و در اغلب موارد، تفصیل گامهای روش در مقاله یا گزارش امکانپذیر نیست. همچنین، با توجه به تمرکز روش تحلیل مضمون بر یافتن معنا، این روش در توضیح چرایی رخ دادن یک واقعه (بهجز از دید یک یا چند گروه خاص) محدودیت دارد.