منطق نمونه‌های کوچک در پژوهش‌های کیفی مصاحبه‌محور

روش مصاحبه عمیق، با تمرکز بر تعداد کم اما اطلاعات جامع، به پژوهشگران امکان می‌دهد تا به درک عمیق‌تری از موضوعات مورد بررسی دست یابند. این نوشته مزایا و رویکردهای مختلف مصاحبه‌های عمیق را تحلیل کرده و کاربردهای عملی آن را بررسی می‌کند.

فهرست مطالب

زمان مطالعه: 4 دقیقه

نویسنده: مهرناز رزاقی

ویراستار: علی رحمتی

مقدمه

انتخاب نمونۀ مناسب در پژوهش‌های کیفی، چالش بزرگی برای پژوهشگران است. این‌که اصول، رهنمودها و ابزارهای اندازه‌گیری نمونه‌ها برای این ایجاد شده تا پژوهشگران را قادر سازد که حجم نمونۀ خود را تنظیم کرده و قابل‌‌قبول‌بودن آن‌ها را توجیه کنند، نشانگر این است که این موضوع، جایگاه مهمی در پژوهش‌های کیفی دارد. در این نوشتار، به پژوهش میرا کراچو هدر مکنزی که بر اهمیت پژوهش‌‌های مبتنی‌بر مصاحبه‌ با تعداد کم، اما عمیق تأکید می‌کنند، می‌پردازیم. در نظر آن‌ها، این روش پژوهشْ مستلزم غوطه‌ور‌‌شدن درزمینۀ پژوهش، برقراری روابط مستمر و بافایده با مصاحبه‌شوندگان است. بنابراین، تعداد کمی از نمونه‌ها می‌تواند باعث ارتباط نزدیک پژوهشگر با موضوع شود و اعتبار پژوهش را افزایش دهد.

تعریف مصاحبۀ عمیق

مصاحبهْ یکی از پرکاربردترین روش‌ها در پژوهش کیفی است. مصاحبۀ عمیق، تکنیکی برای انجام مصاحبه‌های مفصل با تعداد کمی از شرکت‌کنندگان است. خلاف سایر اشکال پژوهش‌های کیفی، پژوهشگران با استفاده از رویکرد مصاحبۀ عمیق، زمان قابل‌توجهی را برای هر مصاحبه‌شونده درقالب یک مکالمه صرف می‌کنند. پرسش‌های مصاحبه در درجۀ نخست، باز و تشریحی است و سرانجام، به یک رویکرد اکتشافی (Exploratory Approach) منتهی می‌شود. هدف از مصاحبۀ عمیق، به‌دست‌آوردن اطلاعات دقیقی است که دیدگاه، تجربه، احساس و معنای مشتق‌شده از یک موضوع خاص را روشن می‌کند. مصاحبه‌کنندگان ماهر، از هنجارهای رایج مکالمه در تعقیب اهداف پژوهشی خود استفاده می‌کنند. این امر باعث می‌شود که مصاحبه شبیه به یک مکالمه به نظر برسد و ضمن کاهش فشار با افزایش همدلی و ایجاد اعتماد، بحث پیرامون احساس و عاطفه را تسهیل کند. استفاده از نمونه‌های کمْ به هنگام انجام پژوهش کیفی و موردی، به‌منظور دسترسی کافی به عمق، پیچیدگی و غنای داده‌های مورد نیاز، مفید است. هم‌چنین، در نمونه‌های کمْ خطاها و سوگیری‌ها به‌راحتی قابل شناسایی و کنترل است.

رویکرد واقع‌گرایانه و برساخت‌گرایانه در مصاحبه‌های عمیق

مصاحبه‌های واقع‌گرا (Realist)، نظریه‌محور است. به این معنی که نظریه باید به‌طور صریح و منظم در فرایند مصاحبه استفاده شود. مصاحبه‌های واقع‌گرایانه ماهیت کیفی داشته و در آن، دیدگاه‌های شرکت‌کنندگان ازطریق گفت‌و‌گو بررسی می‌شود. از دیدگاه واقع‌گرایانه، شکل‌گیری فهم ازطریق استقرا و تحلیل، با هدف شفاف‌سازی ماهیت برخی از موقعیت‌های خاص در جهان اجتماعی، کشف ویژگی‌هایی از آن و با درنظرگرفتن کوچک‌ترین خصیصه‌های آنْ صورت می‌گیرد. در مصاحبه‌ها با رویکرد برساخت‌گرایانه (Constructivism)، پژوهشگران تمایل دارند تا دیدگاه و تجربه‌های شرکت‌کنندگان درمورد موضوع مورد بررسی را واکاوی کنند. هدف از این رویکرد، استخراج و درک جهان‌بینی و تجربه‌های پاسخ‌دهنده است. ازآن‌جایی‌که پژوهش‌های برساخت‌گرایانه به‌دنبال درک معانی درونی است، بیشتر در چنین پژوهش‌هایی از روش‌های ترکیبی، شامل پارادایم‌های مختلف یا حداقل تکنیک‌های ترکیبی استفاده می‌شود. درمقابل، مصاحبه‌های واقع‌گرایانه به بررسی گزاره‌هایی درمورد چگونگی، مکان، زمان و چرایی نظرها و پاسخ‌ها می‌پردازد.

اهمیت مصاحبه‌های عمیق

مصاحبه‌های عمیق به‌عنوان گفت‌و‌گوهای پژوهشی در نظر گرفته می‌شود. به‌عنوان یک ژانر مکالمه، مصاحبۀ عمیق دارای اصول و قوانین خاص خود است که آن را از گپ با یک دوست، بازجویی قانونی یا یک جلسه درمانی متمایز می‌کند. چیزی که آن‌ها را متمایز می‌کند، «هدف گفت‌و‌گو»ست. در پژوهش کیفی، هدف «تولید» دانش است، «در مصاحبۀ عمیق، دانش در تعامل بین مصاحبه‌کننده و مصاحبه‌شونده ساخته می‌شود». یکی از مهم‌ترین مزایای مصاحبۀ عمیق، مؤثرتر‌ بودن و ساختار منعطف آن است که به کشف اطلاعات دقیق‌تر و عمیق‌تر از سایر روش‌های جمع‌آوری داده‌ها مانند نظرسنجی کمک می‌کند. از مصاحبه‌های عمیق برای کشف مفاهیم جهت بررسی بیشتر و تحلیل توصیفی استفاده می‌شود. مصاحبه‌های عمیق بر اعتبار و صحت گزاره‌ها تأکید دارد. مصاحبه‌کنندگان می‌توانند پرسش‌های خود را در مصاحبه تنظیم کنند تا جهت را تغییر دهند. با‌این‌حال، مصاحبه‌کننده باید کاملاً با موضوع و نیز پرسش‌های احتمالی آشنا باشد و به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی کند که مصاحبهْ آرام و طبیعی پیش برود. مصاحبه‌شوندگان می‌توانند به پرسش‌هایی که از آن‌ها پرسیده می‌شود با جزئیاتی که می‌خواهند، پاسخ دهند. مصاحبه‌کنندگان، آن‌ها را تشویق می‌کنند تا راحت‌ باشند و پژوهشگران می‌توانند اطلاعات معتبر‌تری درمورد نگرش، ارزش‌ها و نظر پاسخ‌دهندگان به دست آورند.

تحلیل بنیادی و استقرایی در مصاحبه‌های عمیق

در نظریۀ داده‌بنیاد (Grounded Theory)، تجزیه‌وتحلیل داده‌ها هم‌زمان با جمع‌آوری آن‌ها انجام می‌شود. پژوهشگر با طرح پرسش‌‌های باز در مصاحبه‌ها، داده‌های کیفی را جمع‌آوری می‌کند و سپس این داده‌های جمع‌آوری‌شده را پیاده‌سازی می‌کند. پژوهشگران به‌جای این‌که منتظر بمانند تا همۀ مصاحبه‌ها کامل شود، از ابتدا شروع به خواندن و تجزیه‌وتحلیل متن مصاحبه‌ها می‌کنند. در این راستا، داده‌های دو تا سه مصاحبۀ نخست را بررسی می‌کنند که چه داده‌هایی نیاز به توضیح بیشتر دارند؟ چه داده‌هایی شگفت‌انگیز یا غیرمنتظره‌اند؟ براساس این تلاش‌های تحلیلی اولیه، آن‌ها رویکرد مصاحبه را اصلاح می‌کنند. این فرایند با جمع‌آوری و بررسی داده‌ها ادامه می‌یابد و این امکان را می‌دهد که تفاسیر جدید داده‌ها با شرکت‌کنندگان در مصاحبۀ بعدی آزمایش شوند. تجزیه‌وتحلیل محتوای مصاحبه‌های عمیق با رویکرد استقرایی، با حذف جانب‌داری و ایجاد برداشت‌های کلی از داده‌ها آغاز می‌شود. در این راستا، به‌جای نزدیک‌شدن به داده‌هایی با یک چارچوب از‌پیش‌تعیین‌شده، با جست‌وجوی ارگانیک 1موضوع‌های مشترک را شناسایی می‌کند. هدف از تحلیل استقرایی مصاحبه‌های عمیق، یافتن الگوهای مشترک میان مجموعۀ داده‌های حاصل‌شده در فرایند پژوهش است.

کاربرد عملی مصاحبه‌های عمیق

در بررسی تجربه‌های بازماندگان سرطان که شامل مصاحبه‌های عمیق با تعداد کمی از افراد بود، پژوهشگران دریافته‌اند که افراد در این موقعیت -حتی سال‌ها پس‌از تشخیص و درمان- می‌توانند عمیقاً با ترس از برگشت دوبارۀ سرطان درگیر باشند. با‌این‌حال، رنج مرتبط با آن ترس، به‌طور معناداری در زندگی اجتماعی کنونی جای نمی‌گيرد، جایی که مثبت‌گرایی جنبۀ مهمی از آگاهی جمعی معاصر است. مصاحبه‌های عمیق ازنظر مفهومی، شکاف بین ضروریات شخصی و دنیای اجتماعی را که با آن تعامل دارند، پُر می‌کنند. مطالعاتی که به‌دنبال ارائۀ چنین پیوندهای نظری از تجربۀ فردی و زمینۀ اجتماعی است، طبیعتاً باید عمیق، دقیق و خالی از سوگیری باشد. کار پیونددادن مصاحبه -که به‌طور مستمر تجزیه‌وتحلیل می‌شود- و چارچوب‌های مفهومی -که در دست ساخت درطول پژوهش است- به‌وضوح، به نمونه‌هایی درمقیاس کوچک نیاز دارد تا همۀ مطالب درحال بُروز را بتوان به‌عنوان یک کلیتِ تحت بررسی، در تمام مراحل پژوهش در ذهن پژوهشگر نگه داشت.

نتیجه‌گیری

مصاحبه‌های عمیق برای جمع‌آوری اطلاعات درمورد تجربه، تفسیر، درک و واکنش به یک پدیدۀ خاص به زبان خود پاسخ‌دهنده طراحی شده‌است. ساختار مصاحبه‌های عمیق متغیر است؛ از مجموعه‌ای از پرسش‌های ازپیش‌تعیین‌شده تا مجموعه‌ای از موضوع‌هایی که بدون ترتیب خاصی در فرایند مصاحبه پوشش داده می‌شود. مصاحبه‌های عمیق با انتخاب نمونه‌های کم، از پروتکل‌های ساختاریافته استفاده نمی‌کند و با اتخاذ رویکردهای تحلیلی و اکتشافی از انعطاف زیادی برخوردار است. ازجمله انتقادات اولیه به این روش، تعمیم‌پذیری محدود یافته‌هاست. با حجم نمونۀ کوچک، بینش‌های به‌دست‌آمده ممکن است نمایندۀ جامعۀ بزرگ‌تر نباشد و به‌کارگیری یافته‌ها در سطح جهانیْ چالش‌برانگیز می‌شود. هم‌چنین، نمونه‌های کوچک ممکن است سریع‌ به نقطۀ اشباع اطلاعات برسد و این موضوع می‌تواند کامل‌بودن یافته‌ها و عمق تجزیه‌وتحلیل را محدود کند. به عبارت دیگر، حجم نمونۀ کوچکْ ممکن است قدرت آماری کافی را برای ایجاد روابط علّی، فراهم نکند.

منبع

Crouch, M., & McKenzie, H. (2006). “The Logic of Small Samples in Interview-Based Qualitative Research”. Social Science Information, 45, 483-499.


پاورقی

  1. جست‌وجوی ارگانیک یا Organic Search معمولاً به روشی برای جمع‌آوری داده یا اطلاعات اشاره می‌کند که در آن اطلاعات به‌شیوه‌ای طبیعی، بیشتر ازطریق استفاده از موتورهای جست‌وجو به دست می‌آید. جست‌وجوی ارگانیک بر کسب اطلاعات بدون تأثیر بر نتایج جستجو متمرکز است. هدف آن جمع‌آوری داده‌ها در طبیعی‌ترین شکل آن بوده که منعکس‌کنندۀ آن‌چه در دسترس است، و بدون دخالت پژوهشگر انجام می‌شود. ↩︎

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *