
مقدمه
زمانی که ویلیام فوت وایت[1]، جامعهشناس جوانی از دانشگاه هاروارد، در اواخر دهه ۱۹۳۰ به محله نورثاند[2] بوستون قدم گذاشت، کمتر کسی تصور میکرد حاصل حضور چندسالهاش در میان جوانان ایتالیاییتبار آن منطقه، به یکی از کلاسیکترین متون جامعهشناسی قرن بیستم بدل شود. کتاب «جامعه گوشه خیابان»[3] (۱۹۴۳) تنها یک مطالعه درباره یک محله مهاجرنشین نیست؛ بلکه تلاشی است برای بازاندیشی در نسبت میان قدرت، وفاداری، روزمرگی و ساختار اجتماعی، آن هم نه از پشت میز، بلکه از دل خیابان. وایت، با قرار گرفتن در موقعیت یک «عضو ناظر»[4]، نشان داد که فهم جامعه، نیازمند مشارکت در زندگی روزمره آنها و فاصلهگیری از پیشفرضهای دانشگاهی است. این کتاب، تصویری دقیق از شبکههای غیررسمی قدرت و انسجام اجتماعی در حاشیه شهر ارائه میدهد و نقطه عطفی در روششناسی مردمنگاری شهری به شمار میآید.
تجزیه وتحلیل ساختار اجتماعی محله نورثاند
کتاب از دو بخش عمده تشکیل شده است. بخش نخست به ترسیم زندگی روزمره و شکلگیری روابط غیررسمی میان جوانانی میپردازد که بخش زیادی از وقت خود را در حاشیه خیابانها میگذرانند؛ گروههایی که بهطور خودجوش شکل گرفته و بر مبنای دوستی، وفاداری، رقابت و افتخار شخصی سازمان یافتهاند. وایت این گروهها را به دو دسته کلی تقسیم میکند: «پسران گوشه خیابان»[5] که عمدتاً بیکار بودند و وقت خود را در خیابانها میگذرانند و «پسران دانشگاهی»[6] که گرایش بیشتری به تحصیلات و سازگاری با ساختارهای رسمی دارند. بخش دوم کتاب به ساختارهای رسمیتر اجتماعی در نورثاند میپردازد، از جمله سازمانهای خیریه، انجمنهای محلی و ساختار قدرت درون جامعه مهاجر. وایت در تحلیل خود نقش شبکههای وفاداری، اعتماد شخصی و تعاملات چهرهبهچهره را در شکلدهی روابط سیاسی و اجتماعی منطقه برجسته میکند و مفهوم «ماشین سیاسی محلی»[7] را برای توصیف ائتلافهای پایدار میان رهبران غیررسمی، سیاستمداران، کسبه و رأیدهندگان به کار میگیرد. او معتقد است که این شبکههای غیررسمی، گرچه ظاهراً غیردولتی و غیررسمی هستند، نقش کلیدی در حفظ نظم اجتماعی، بسیج منابع و توزیع قدرت دارند. از این دیدگاه، محله فراتر از یک فضای جغرافیایی، بستری زنده از تعاملات اجتماعی و سیاسی است که در آن مرزهای میان رسمی و غیررسمی، مشروع و نامشروع، اغلب مبهم و سیال باقی میمانند.
روش پژوهش
وایت از ترکیب روشهای مردمنگاری و مصاحبههای عمیق برای درک روابط پیچیدهی اجتماعی در محله نورثاند بوستون استفاده کرد. او با قرار گرفتن در دل جامعه موردمطالعه، به مشاهده دقیق و سیستماتیک رفتارها، گفتوگوها و تعاملات میان افراد پرداخت. این مشاهده عمیق به وایت امکان داد تا روابط اجتماعی و ساختارهای پنهان جامعه را بهگونهای طبیعیتر و بیواسطهتر درک کند. در کنار این مشاهدهها، وایت از مصاحبههای فردی و گروهی برای جمعآوری دادههای کیفی استفاده کرد. این مصاحبهها به او این فرصت را داد تا نظرات، احساسات و تجربیات افراد مختلف را از زبان خودشان بشنود و به این ترتیب، تصویری دقیقتر از دنیای اجتماعی و فرهنگی آنها به دست آورد.
وایت همچنین در فرایند جمعآوری دادهها، تلاش کرد تا در موقعیتهای مختلف اجتماعی و فرهنگی محله حضور یابد و از نزدیک با گروهها و افراد در تعامل باشد. برای نمونه، وایت در مراسمهای اجتماعی، فعالیتهای روزمره و حتی در مشاجرات و بحرانهای کوچک اجتماعی حضور فعال داشت تا بتواند روابط انسانی و اجتماعی را در سطح خرد بهدقت تحلیل کند. این مشارکت فعال به وایت این امکان را داد که نهتنها نظارهگر باشد، بلکه بهطور مستقیم در عمق نیروهای اجتماعی و فرهنگی که زندگی روزمره را شکل میدهند، نفوذ کند و آنها را تحلیل نماید. او با استفاده از این روشهای مشارکتی و تجربی، توانست به تحلیل شبکههای قدرت، روابط اجتماعی و هنجارهایی بپردازد که ممکن است در روشهای سنتیتر پژوهش نادیده گرفته شوند. در نهایت، وایت تصویری دقیق و ملموس از جامعه موردمطالعه ارائه میدهد که در آن قدرت و انسجام اجتماعی نهتنها در ساختارهای رسمی، بلکه عمدتاً در شبکههای پیچیده روابط انسانی، وفاداریهای محلی و تعاملات غیررسمی شکل میگیرد و این روابط غیررسمی بهگونهای تنگاتنگ با نهادهای رسمی و ماشین سیاسی محلی درهمتنیدهاند. این تحلیل، مرزهای مرسوم بین رسمی و غیررسمی، مشروع و نامشروع را به چالش میکشد و نشان میدهد که فهم دقیق جامعه محلی نیازمند توجه به این تعاملات چندلایه است.
نقد و میراث کتاب
با وجود ستایش گسترده، برخی منتقدان بر این باور بودند که نزدیکی بیش از حد وایت با گروه موردمطالعه، ممکن است بر بیطرفی علمی او تأثیر گذاشته باشد. همچنین، فقدان تحلیل نظری در بخشهایی از کتاب از سوی برخی جامعهشناسان بهعنوان نقطهضعف یاد شده است. علاوه بر این، محدودیت تعمیمپذیری نتایج پژوهش به جوامع یا دورههای زمانی دیگر و کمتوجهی به ابعاد ساختاری کلانتر نیز از دیگر نقدهای وارد بر این اثر است. با این حال، بسیاری از پژوهشگران از این کتاب بهعنوان نقطه عطفی در روششناسی پژوهش کیفی یاد میکنند. این اثر، الهامبخش بسیاری از مطالعات بعدی در حوزههای جامعهشناسی شهری، جرمشناسی، انسانشناسی فرهنگی و مطالعات مهاجرت شد. پژوهشگرانی چون میشل فوکو، هاوارد بکر[8] و اروینگ گافمن[9] بهگونهای غیرمستقیم در ادامه سنتی گام برداشتند که وایت آغاز کرده بود؛ توجه به زندگی روزمره و ساختارهای غیررسمی، اهمیت مشاهده عینی و مشارکتمحور.
جمعبندی
این کتاب فقط یک توصیف مردمنگارانه از یک محله شهری نیست؛ بلکه دعوتی است به بازاندیشی در روشهای پژوهش و درک جامعه. وایت با نادیده گرفتن مرزهای رسمی وقت میان پژوهشگر و موضوع پژوهش، بر تجربه زیسته و مشارکت فعال تأکید میکند. این اثر نهتنها سندی ارزشمند از یک دوره تاریخی خاص در مهاجرت و ساختار اجتماعی آمریکا به شمار میآید، بلکه متنی زنده و پویا برای تأمل درباره فرهنگ، روابط قدرت و مقاومتهای روزمره انسانها در بستر جامعه است که همچنان الهامبخش پژوهشهای کیفی و جامعهشناسی شهری باقی مانده است.
منابع
Andersson, O. (2014). William Foote Whyte, Street Corner Society and social organisation. Journal of the History of the Behavioral Sciences, 50(1), 79–103.
Whyte, W. F. (1943). Street Corner Society: The social structure of an Italian slum. University of Chicago Press.
[1] William Foote Whyte
[2] North End
[3] Street Corner Society
[4] Participant Observer
[5] Corner Boys
[6] College Boys
[7] ساختاری غیررسمی و سلسلهمراتبی در سیاست محلی که با ایجاد شبکهای از وفاداری، توزیع منافع و کنترل امور شهری، نفوذ خود را حفظ میکند.
[8] Howard Becker
[9] Erving Goffman