تأثیر قدرت بر رفتار: درس‌هایی از آزمایش زندان استنفورد

آزمایش زندان استنفورد که در سال ۱۹۷۱ توسط فیلیپ زیمباردو و همکارانش انجام شد، به بررسی تأثیر قدرت و اقتدار بر رفتار انسان در محیطی شبیه‌سازی‌شده پرداخت. این مطالعه که در آن شرکت‌کنندگان به‌طور تصادفی به نقش‌های زندانی و نگهبان تقسیم شدند، نشان داد که شرایط محیطی و نقش‌های اجتماعی می‌توانند به‌سرعت رفتار افراد را تغییر دهند و حتی منجر به بروز خشونت شوند. با این حال، این آزمایش با نقدهای جدی اخلاقی و روش‌شناختی روبرو شد. انتقادات به مواردی چون خطای نمونه‌گیری، فقدان گروه کنترل، و هدایت نامناسب نگهبانان اشاره داشت. در سال‌های بعد، مطالعات مشابهی در استرالیا و انگلستان انجام شد که نتایج متفاوتی را به دست آوردند و خشونت نگهبانان را تأیید نکردند. با وجود این چالش‌ها، آزمایش زندان استنفورد تأثیر قابل‌توجهی بر روان‌شناسی اجتماعی و مباحث اخلاقی پژوهش‌های علمی برجای گذاشت.

فهرست مطالب

زمان مطالعه: 7 دقیقه

نویسنده: میلاد عارف

مقدمه

آیا شر ناشی از ذات انسان است یا از محیط پیرامون او؟ یک زندان شبیه‌سازی‌شده چه چیزی می‌تواند درباره‌ی ماهیت انسان و واکنش او به قدرت و کنترل فاش کند؟ این سؤالات در مرکز آزمایش معروف زندان استنفورد قرار دارند؛ مطالعه‌ای که در سال ۱۹۷۱ توسط فیلیپ زیمباردو1 ، روان‌شناس آمریکایی، و تیم او طراحی و اجرا شد.

بیش از ۷۰ جوان به آگهی‌ای پاسخ دادند که از آن‌ها برای شرکت در “مطالعه‌ای روان‌شناختی درباره‌ی زندگی در زندان2” دعوت می‌کرد. به هر شرکت‌کننده وعده داده شده بود که برای حضور در این آزمایش دو‌هفته‌ای، روزانه ۱۵ دلار دریافت کند. پس از ارزیابی اولیه سلامت جسمانی و روانی داوطلبان، زیمباردو و تیمش ۲۴ نفر را انتخاب کرده و آن‌ها را به صورت تصادفی به دو گروه زندانی و زندانبان تقسیم کردند. زیمباردو خود نقش سرپرست زندان را بر عهده داشت و یکی از دانشجویانش، دیوید جافه3، به عنوان رئیس زندان منصوب شد.

در فضایی که تحت تأثیر دیدگاه‌های انتقادی نسبت به زندان‌های غیرانسانی آمریکا در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ قرار داشت، و با حمایت مالی دفتر پژوهش‌های نیروی دریایی ایالات متحده4، این آزمایش شکل گرفت. هدف زیمباردو این بود که با شبیه‌سازی زندان در زیرزمین دانشگاه استنفورد و قرار دادن افراد در این محیط، به بررسی این مسئله بپردازد که چگونه نقش‌های اجتماعی و محیط‌های خاص می‌توانند بر رفتار افراد تأثیر بگذارند. با وجود آنکه آزمایش برای دو هفته برنامه‌ریزی شده بود، رفتارهای خشونت‌آمیز و غیرقابل پیش‌بینی میان زندانیان و زندانبانان، موجب شد که زیمباردو تنها پس از ۶ روز آن را متوقف کند.

شروع شبیه‌سازی، خشونت و پایان

آزمایشگران تلاش کردند شرایطی ایجاد کنند که تا حد امکان به تجربه‌ای واقعی از زندان نزدیک باشد. پس از انتخاب شرکت‌کنندگان از طریق مصاحبه‌ی اولیه، افرادی که نقش زندانی را بر عهده داشتند، توسط پلیس واقعی در خانه‌هایشان دستگیر و به استنفورد منتقل شدند. پس از ورود به محیط شبیه‌سازی‌شده، زندانبانان با خشونت کلامی از آنان خواستند که لباس‌های خود را درآورند و لباس‌های زندانیان واقعی را بر تن کنند. سپس پابندهای فلزی به آن‌ها بسته شد و هر کدام به سلول‌های جداگانه منتقل شدند. تمامی این مراحل توسط زیمباردو و تیم او مشاهده و مستندسازی می‌شد.

با وجود ممنوعیت خشونت فیزیکی، زندانبانان پس از چند روز به تدریج به اعمال خشونت کلامی و روانی روی آوردند. این رفتارها به مرور شدت یافت و فشارهای روانی چنان بالا گرفت که سه نفر از زندانیان مجبور به خروج از آزمایش شدند. آزمایش که در ابتدا شبیه‌سازی بود، به‌تدریج به فضایی پرتنش و واقعی تبدیل شد، به‌طوری که شرایط از کنترل پژوهشگران خارج گردید. در نهایت، زیمباردو به دلیل وخامت اوضاع، مجبور شد پیش از پایان موعد مقرر، آزمایش را متوقف کند.

در نهایت، زیمباردو به این نتیجه رسید که «رفتار فردی به‌شدت تحت تأثیر نیروهای اجتماعی و محیط قرار می‌گیرد.» این یافته نظریه‌ای را که او «قدرت موقعیت5» می‌نامید، تأیید کرد؛ او معتقد بود که نقش‌ها و محیط‌های جدید می‌توانند حتی افراد عادی را به سوی رفتارهای سادیستی سوق دهند. اما آیا واقعاً این نتایج معتبر بودند؟ آیا یافته‌های این آزمایش قابل استناد است؟

پژوهش روان‌شناختی  یا تئاتری پر سروصدا؟

با گذشت بیش از نیم قرن از اجرای آزمایش زندان استنفورد، بحث‌های فراوانی درباره‌ی اعتبار علمی و ملاحظات اخلاقی این مطالعه مطرح شده است. مقالات، فیلم‌ها6 و مستندهای7 متعددی تلاش کرده‌اند تا با بررسی منابع موجود و انجام مصاحبه با شرکت‌کنندگان، ابعاد جدید و کامل‌تری از این پژوهش روان‌شناختی جنجالی را به تصویر بکشند.

یکی از برجسته‌ترین نقدهای وارد بر این آزمایش را تیبول تکسیر8، فیلم‌ساز فرانسوی، ارائه داده است. او در مقاله‌ای با عنوان «افشاسازی آزمایش زندان استنفورد9»، به نقد همه‌جانبه‌ این پژوهش پرداخته و مانند بسیاری دیگر از منتقدان، با استناد به مستندات عینی و مصاحبه با افراد دخیل در آزمایش، اعتبار روش‌شناسی و ملاحظات اخلاقی زیمباردو را زیر سوال برده است.

همچنین، جرد بارتلز10 در سال ۲۰۱۵ مقاله‌ای در تحلیل محتوای آزمایش زندان استنفورد منتشر کرد که به بررسی عمیق‌تر این مطالعه پرداخت. در ادامه به مهم‌ترین نقدهای مطرح‌شده در این دو مقاله، به همراه گزیده‌ای از سایر نقدهای برجسته، اشاره خواهد شد.

چالش‌های اخلاقی و روش‌شناختی

آزمایش زندان استنفورد فیلیپ زیمباردو، با وجود تاثیرگذاری، درگیر یک سری خطاهای روش شناختی و اخلاقی در مراحل مختلف آن است. این خطاها اعتبار مطالعه را زیر سوال می برد و نگرانی های اخلاقی قابل توجهی را ایجاد می کند. 

۱. خطای نمونه‌گیری

آگهی‌ای که برای جذب شرکت‌کنندگان با عنوان «مطالعه روان‌شناختی زندگی در زندان» منتشر شد، ممکن است به‌طور ناآگاهانه افرادی را که گرایش به محیط‌های پرتنش و خشونت‌آمیز دارند، جذب کرده باشد. این امر به سوگیری در نمونه‌گیری منجر شد و احتمالاً باعث گردید که افراد مستعد رفتارهای خشونت‌آمیز به‌طور طبیعی به آزمایش جذب شوند. به همین دلیل، این گروه نمی‌توانست نماینده‌ی مناسبی از جمعیت عمومی باشد.

به عقیده‌ی جرد بارتلز، حتی استفاده‌ی پژوهشگران از پرسشنامه‌ی روان‌شناختی کالیفرنیا برای انتخاب افراد “معمولی”، به محدود شدن دامنه‌ی نمونه‌گیری منجر شد. طبق مستندات پژوهش، امتیاز افرادی که برای این آزمایش انتخاب شدند بین ۴۰ تا ۶۰ درصد بود؛ این خود نشانگر محدودیت در نمونه‌گیری است و در نتیجه امکان استفاده از فاکتورهای شخصیتی برای پیش‌بینی واریانس رفتار در افراد کاهش یافت. به عبارت دیگر، پژوهشگر با انتخاب افرادی با ویژگی‌های شخصیتی مشابه، عملاً تأثیر این متغیرهای شخصیتی را نادیده گرفته و بر این اساس نتیجه‌گیری کرد که متغیرهای محیطی تأثیر بیشتری بر رفتار دارند. از این رو، او بروز رفتارهای خشونت‌آمیز در آزمایش را به این متغیرهای محیطی نسبت داد.

۲. فقدان گروه کنترل

یکی از نقص‌های مهم در طراحی آزمایش زندان استنفورد، نبود یک گروه کنترل بود. گروه کنترل می‌توانست به‌عنوان خط مبنایی برای مقایسه، به پژوهشگران کمک کند تا تأثیرات محیط شبیه‌سازی‌شده‌ی زندان بر رفتار شرکت‌کنندگان را به‌طور دقیق‌تر ارزیابی کنند. بدون این گروه مقایسه، دشوار است رفتارهای مشاهده‌شده را مستقیماً به شرایط خاص آزمایش نسبت داد. در واقع، نبود گروه کنترل امکان بررسی این مسئله را که آیا رفتارهای خشونت‌آمیز و غیرعادی به طور خاص ناشی از محیط زندان بود یا می‌توانست نتیجه‌ی سایر عوامل ناشناخته باشد، از بین برد. بنابراین، این فقدان باعث شد که نتایج آزمایش از لحاظ علمی کمتر قابل اعتماد باشند.

۳.آموزش و هدایت نگهبانان در طول آزمایش

به نگهبانان در این آزمایش یونیفرم‌هایی خاص و دستورالعمل‌هایی کلی برای حفظ نظم داده شد که به‌طور ضمنی یا صریح به اعمال زور بر زندانیان اشاره داشت. این هدایت‌ها به‌وضوح بر رفتار نگهبانان تأثیر گذاشت و نشان از سوگیری پژوهشگران در طراحی آزمایش داشت. فایل‌های صوتی منتشر شده از جلسات تیم تحقیق با نگهبانان حاکی از آن است که زیمباردو و همکارانش به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم تلاش داشتند تا نگهبانان را به سوی رفتارهای خشونت‌آمیز با زندانیان سوق دهند. نتیجه‌ی این رویکرد، ظهور پدیده‌ای بود که به آن «ویژگی‌های خواسته‌شده11» گفته می‌شود، به این معنا که شرکت‌کنندگان در تلاش بودند تا رفتاری مطابق با انتظارات پژوهشگر نشان دهند، نه رفتارهایی که به‌طور طبیعی از آن‌ها سر می‌زد.

به گفته‌ی دیو اشلمن12، مشهورترین زندان‌بان آزمایش استنفورد، دستورالعمل‌ها به نحوی به او و دیگر نگهبانان منتقل شده بود که آن‌ها فکر می‌کردند بخشی از آزمایش نیستند و وظیفه‌ی اصلی‌شان این است که هر طور شده نتایج مدنظر را از زندانیان بگیرند. این موضوع نشان‌دهنده‌ی خلأی مهم در روش‌شناسی آزمایش و تأثیر مستقیم هدایت‌های پژوهشگران بر نتایج آن بود.

۴. عدم شبیه‌سازی یک محیط زندان واقعی

علی‌رغم تلاش‌های پژوهشگران برای بازسازی شرایط یک زندان، آزمایش در زیرزمین دانشگاه استنفورد انجام شد که نه از لحاظ فیزیکی و نه از نظر روانی، شباهتی به یک زندان واقعی نداشت. این محیط مصنوعی، همراه با نقش‌آفرینی شرکت‌کنندگان در قالب زندانی و زندانبان، احتمالاً باعث شد که رفتارهای آنان بیشتر تحت تأثیر کلیشه‌ها و تصورات ذهنی‌شان از یک زندان قرار بگیرد تا واکنش‌های طبیعی به شرایط واقعی. به‌عبارتی، شرکت‌کنندگان به جای آنکه به محیط شبیه‌سازی‌شده واکنش نشان دهند، ممکن است نقش‌هایی را که از یک زندان واقعی در ذهن داشتند، ایفا کرده باشند.

این مسئله اعتبار نتایج آزمایش را به چالش می‌کشد، زیرا رفتارهای مشاهده‌شده ممکن است ناشی از تأثیرات محیط ساختگی و نقش‌آفرینی ذهنی شرکت‌کنندگان بوده باشد، نه بازتابی از واقعیت رفتار انسانی در شرایط زندان واقعی. به این ترتیب، آزمایش نمی‌تواند به‌درستی تأثیرات واقعی محیط زندان بر رفتار انسان را مورد ارزیابی قرار دهد.

۵. نقض‌ اخلاق پژوهش

  1. نقض رضایت آگاهانه: به شرکت‌کنندگان اطلاعات گمراه‌کننده داده شده بود. با اینکه به آن‌ها اعلام شده بود که هر زمان بخواهند می‌توانند از آزمایش خارج شوند، پس از درخواست خروج، به آن‌ها گفته شد تنها در شرایط اضطراری سلامت روانی یا فیزیکی امکان خروج دارند. این مسئله نقض اصل رضایت آگاهانه است، زیرا شرکت‌کنندگان باید از حق خود برای ترک آزمایش بدون محدودیت آگاه باشند.
  2. نقش دوگانه محقق: نقش زیمباردو به‌عنوان رئیس زندان و محقق باعث سوگیری احتمالی در نتایج شد. او به‌جای مشاهده بی‌طرفانه، خود بخشی از محیط آزمایشی شد و این ممکن است بر رفتار هر دو گروه نگهبانان و زندانیان تأثیر گذاشته باشد. حضور محقق در چنین آزمایش‌هایی باید حداقلی باشد تا از هرگونه دخالت مستقیم و تأثیرگذاری بر نتایج جلوگیری شود.

مطالعات مشابه و نتایج متفاوت

سال‌ها پس از آزمایش معروف زندان استنفورد، دو مطالعه مشابه در استرالیا و انگلستان طراحی شدند که نتایج کاملاً متفاوتی ارائه دادند. یکی از این مطالعات توسط لاویباند و همکارانش در سال ۱۹۷۹ در استرالیا انجام شد، و دیگری «مطالعه زندان BBC» بود که توسط رایشر و هسلم در انگلستان صورت گرفت. برخلاف آزمایش استنفورد، در این پژوهش‌ها نگهبانان دست به رفتارهای خشونت‌آمیز نزدند.

در مطالعه‌ی لاویباند و همکاران، سه شرایط مختلف زندان شبیه‌سازی شد که در هر یک، سطح متفاوتی از کنترل اقتدارگرایانه اعمال می‌شد. این تفاوت‌ها به شکل‌گیری تعاملات گوناگون میان زندانیان و نگهبانان منجر شد. در محیط‌هایی که میزان کنترل بیشتری وجود داشت، تعاملات خصمانه‌تری مشاهده شد، اما با وجود این، نگهبانان رفتار ظالمانه‌ای از خود بروز ندادند. همچنین هیچ‌یک از زندانیان دچار آشفتگی شدید روانی نشدند، برخلاف آنچه در آزمایش زندان استنفورد گزارش شده بود.


نتیجه‌گیری

آزمایش زندان استنفورد به‌عنوان یکی از مشهورترین و بحث‌برانگیزترین پژوهش‌ها در تاریخ روان‌شناسی اجتماعی، تأثیر عمیقی بر درک ما از ماهیت قدرت، اقتدار و رفتار انسانی گذاشت. این مطالعه نشان داد که شرایط محیطی و نقش‌های اجتماعی تا چه اندازه می‌توانند بر رفتار افراد تأثیرگذار باشند و حتی آنان را به سوی رفتارهای خشونت‌آمیز و غیراخلاقی سوق دهند. با این حال، نقدهای جدی درباره روش‌شناسی، سوگیری پژوهشگران و نقض اصول اخلاقی این پژوهش، اعتبار علمی آن را به چالش کشیده و به گسترش بحث‌های مهمی درباره اخلاق پژوهش‌های انسانی منجر شد. همچنین از این جهت که بحث‌های علمی عمیقی در دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی راجع به تاثیر محیط بر رفتار به‌راه انداخت جزو مهم‌ترین مطالعات علوم انسانی محسوب می‌شود.

علی‌رغم این اشکالات، آزمایش زندان استنفورد به نقطه عطفی در مطالعات علوم انسانی تبدیل شد و به ما درک عمیق‌تری از مفهوم «قدرت موقعیت» و تأثیر محیط‌های اجتماعی بر رفتار انسان بخشید. این پژوهش همچنین باعث شد که اصول اخلاقی پژوهش‌های انسانی تقویت شود و روش‌های تحقیقاتی در حوزه روان‌شناسی و علوم اجتماعی مورد بازنگری قرار گیرد. در نهایت، درس‌های حاصل از این آزمایش بر اهمیت دقت و مسئولیت‌پذیری در طراحی و اجرای پژوهش‌های علمی تأکید می‌کند و یادآور می‌شود که تحقیقات علمی نباید به قیمت آسیب به شرکت‌کنندگان و نقض اصول اخلاقی انجام شوند.


منابع

Scott-Bottoms, S. (2020). The dirty work of the Stanford Prison Experiment: Re-reading the dramaturgy of coercion. Incarceration, 1(1), 1–18. https://doi.org/10.1177/2632666320944316

Bartels, J. M., & Griggs, R. A. (2019). Using new revelations about the Stanford Prison Experiment to address APA undergraduate psychology major learning outcomes. Scholarship of Teaching and Learning in Psychology, 5(4), 298–304. https://doi.org/10.1037/stl0000163

Le Texier T. Debunking the Stanford Prison Experiment. Am Psychol. (2019) Oct;74(7):823-839. doi: 10.1037/amp0000401 

Bartels, J. M. (2015). The Stanford prison experiment in introductory psychology textbooks: A content analysis. Psychology Learning & Teaching, 14(1), 36-50. https://doi.org/10.1177/1475725714568007

Britannica, T. Editors of Encyclopaedia (2023). Stanford Prison Experiment. Encyclopedia Britannica. Retrieved April 2, 2024,


پاورقی

  1. Philip Zimbardo ↩︎
  2.   Psychological study of prison life  ↩︎
  3.   David Jaffe ↩︎
  4.   the U.S. Office of Naval Research ↩︎
  5.    Power of the situation ↩︎
  6. The Stanford Prison Experiment (2015)Das Experiment (2001) ↩︎
  7.   The Stanford Prison Experiment (2018): https://www.youtube.com/watch?v=KND_bBDE8RQ  ↩︎
  8.   Thibault Le Texier ↩︎
  9.   Debunking the Stanford Prison Experiment ↩︎
  10.   Jared M. Bartels ↩︎
  11.  Demand characteristics: این اصطلاح توسط مارتین اورنی ( ۱۹۶۲) ، یک متخصص پیشگام در مطالعهٔ هیپنوتیزم پیشنهاد شده است و به معنی سرنخ‌هایی است که ممکن است اهداف پژوهش را برای شرکت‌کننده هویدا کند. ↩︎
  12.   Dave Eshelman ↩︎

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب پیشنهادی

telegram-cloud-photo-size-4-5951669609977462971-y
20241028_190348_580391649
telegram-cloud-photo-size-4-5951669609977462962-y
ادامه مطلب