استقرایی در برابر استنتاجی؛ راهنمای انتخاب رویکرد مناسب برای تحلیل داده‌ها

تقابل میان پژوهش استقرایی و استنتاجی از مباحث کلیدی روش‌شناسی پژوهش است که هر یک با رویکردی متفاوت به تحلیل داده‌ها می‌پردازند. پژوهش استقرایی بر مشاهده و کشف الگوها برای ایجاد نظریه‌های جدید تکیه دارد، در حالی که پژوهش استنتاجی با آزمون فرضیه‌های موجود، به تأیید یا رد نظریه‌ها می‌پردازد. در این گزارش، ضمن معرفی هر دو رویکرد، گام‌های کلیدی، تفاوت‌ها و کاربردهای آن‌ها با ارائه مثال‌های روشن بررسی شده است.

فهرست مطالب

زمان مطالعه: 5 دقیقه

نویسنده: مهناز فرقدان


تقابل میان دو رویکرد استقرایی و استنتاجی، یکی از مباحث مهم و رایج در روش‌شناسی پژوهش است؛ این دو رویکرد به شیوه‌های مختلفی به تحلیل داده‌ها پرداخته و نتایج پژوهش را تا حد زیادی تحت‌تأثیر قرار می‌دهند. بنابراین، شناخت تفاوت‌های میان آن‌ها می‌تواند به پژوهشگران کمک کند تا مناسب‌ترین رویکرد را برای تحقیق خود انتخاب کنند. در این گزارش قصد داریم دو رویکرد استنتاجی و استقرایی در پژوهش را معرفی کنیم، گام‌های هر رویکرد را توضیح دهیم و با ارائه مثال‌های ساده، تفاوت‌ها و کاربرد‌های هرکدام را بیان کنیم.

پژوهش استقرایی؛ رویکردی برای ایجاد نظریه‌های جدید

پژوهش استقرایی یک رویکرد پژوهشی است که به جمع‌آوری و تحلیل داده‌ها، با هدف توسعه نظریه‌ها و مفاهیم موجود بر اساس الگوها و روابط مشاهده‌شده میان آن‌ها می‌پردازد. این روش اغلب به‌عنوان یک رویکرد «از پایین به بالا» توصیف می‌شود؛ چرا که با مشاهدات خاص یا جمع‌آوری داده‌ها، بدون داشتن یک نظریه یا فرضیه از پیش تعیین‌شده آغاز می‌شود و به سمت نظریه‌ها و نتیجه‌گیری‌های کلی‌تر پیش می‌رود. پژوهش استقرایی معمولاً در موقعیت‌هایی به کار می‌رود که ادبیات موجود درباره‌ موضوعی محدود بوده و یا اصلاً وجود نداشته باشد.

گام‌های کلیدی در پژوهش استقرایی

برای فرایند پژوهش استقرایی، سه گام اصلی زیر قابل‌تعریف است؛

1. مشاهده و جمع‌آوری داده‌ها: نخستین گام در پژوهش استقرایی، گردآوری داده‌های مرتبط با پرسش پژوهش است. این داده‌ها می‌توانند از روش‌های مختلفی همچون مصاحبه، پرسش‌نامه‌، مشاهده مستقیم (در پژوهش‌های قوم‌نگاری)، تحلیل اسناد و موارد مشابه جمع‌آوری شوند. باید در نظر داشت پژوهشگران این مرحله را با یک فرضیه از پیش تعیین‌شده شروع نمی‌کنند، بلکه بر گردآوری داده‌ها به‌منظور بررسی و درک موضوع موردمطالعه متمرکز هستند.

2. شناسایی الگوها و مضامین موجود در داده‌ها: پس از جمع‌آوری داده‌ها، پژوهشگر به بررسی دقیق آن‌ها و جستجوی الگوها، مضامین تکرارشونده و روابط میان داده‌های جمع‌آوری‌شده می‌پردازد. در این مرحله، معمولاً از روش‌های تحلیل کیفی داده‌ها همچون کدگذاری و تحلیل تم یا مضمون استفاده می‌شود.

3. توسعه نظریه و گزارش یافته‌ها: در پایان، پژوهشگر بر اساس الگوها و مضامین شناسایی‌شده به توسعه چارچوب‌های نظری موجود و توضیح الگوهای مشاهده‌شده می‌پردازد. یافته‌های این مرحله می‌تواند به‌صورت مستند و با اتکا بر داده‌ها از طریق مقالات علمی، گزارش‌ها و یا ارائه‌ها منتشر شود.

گام‌های سه‌گانه فوق معمولاً به‌صورت چرخه‌ای تکرار می‌شوند تا تحلیل بهتر و درک عمیق‌تری از پدیده موردمطالعه حاصل شود.

یک مثال ساده از پژوهش استقرایی

به‌منظور درک بهتر پژوهش استقرایی، مثال زیر را در نظر بگیرید:

  • پژوهشگر مشاهده می‌کند که سگ‌های A و B کَک دارند. او به جمع‌آوری داده‌ها به‌منظور بررسی و درک این موضوع که «آیا همه سگ‌ها کک دارند؟» اقدام می‌کند، با فرض این‌که تا به حال فرضیه از پیش تعیین‌شده‌ای برای این موضوع وجود ندارد.
  • پس از جمع‌آوری داده‌ها، پژوهشگر به بررسی دقیق آن‌ها می‌پردازد و متوجه می‌شود که تمام سگ‌های موردبررسی کَک دارند.
  • او بر اساس الگوها و اشتراکات شناسایی‌شده، نتیجه می‌گیرد که تمام سگ‌ها کَک دارند.

در این موقعیت پژوهشگر به‌جای آزمودن نظریه‌های موجود، درک و بینش جدیدی از موضوع موردمطالعه بر مبنای داده‌های گردآوری‌شده ایجاد می‌کند. باید در نظر داشت نتیجه‌گیری‌هایی که بر اساس روش استقرایی به ‌دست‌ می‌آیند، هرگز نمی‌توانند به‌طور کامل اثبات شوند و ممکن است نادرست‌بودن آن‌ها آشکار شود.

پژوهش استنتاجی؛ رویکردی برای آزمون نظریه

برخلاف پژوهش استقرایی، پژوهش استنتاجی از یک رویکرد «از بالا به پایین» پیروی می‌کند. این شکل از پژوهش، همیشه با یک نظریه یا فرضیه شناخته‌شده -که معمولاً نتیجه‌ یک پژوهش استقرایی است- شروع می‌شود و اعتبار نظریه‌ها و فرضیه‌های موجود را با انجام مشاهدات و جمع‌آوری داده‌ها مورد آزمایش قرار می‌دهد. در این راستا، با تحلیل داده‌های جمع‌آوری‌شده مشخص می‌شود که این داده‌ها از نظریه یا فرضیه اولیه حمایت کرده و یا آن را نقض می‌کنند. رویکرد پژوهش استنتاجی معمولاً در پژوهش‌های کمی مورداستفاده قرار می‌گیرد.

گام‌های کلیدی در پژوهش استنتاجی

برای فرایند پژوهش استنتاجی، پنج گام زیر قابل‌تعریف است؛

1. تدوین فرضیه پژوهش: اولین گام در پژوهش‌های استنتاجی، طرح یک پرسش یا فرضیه قابل‌آزمایش بر اساس نظریه‌ها یا پژوهش‌های موجود است. این فرضیه، چگونگی ارتباط بین متغیرهای مورد آزمایش را پیش‌بینی می‌کند.

2. تدوین طرح پژوهشی: پس از طرح پرسش یا فرضیه پژوهش، مرحله بعد برنامه‌ریزی برای روش‌ها و رویه‌های مورداستفاده برای آزمون فرضیه است. این مرحله می‌تواند شامل انتخاب روش پژوهش، انتخاب روش‌های جمع‌آوری و یا تحلیل داده‌ها و نحوه اندازه‌گیری متغیرهای مورد آزمایش باشد.

3. جمع‌آوری داده‌ها: در مرحله بعد، داده‌ها با استفاده از روش‌های متناسب با طرح پژوهشی مانند نظرسنجی‌ها، آزمایش‌ها، مشاهدات مستقیم و موارد مشابه جمع‌آوری می‌شوند. در این فرآیند، معمولاً از یک پروتکل استاندارد برای اطمینان از صحت و سازگاری داده‌ها استفاده می‌شود.

4. تحلیل داده‌ها: در این مرحله داده‌های جمع‌آوری‌شده با استفاده از تکنیک‌های آماری یا سایر روش‌های تحلیلی، بررسی شده و الگوها و روابط بین متغیرهای پژوهش شناسایی می‌شوند. به این ترتیب مشخص می‌شود که داده‌ها از فرضیه اولیه حمایت‌ کرده و یا آن را نقض می‌کنند.

5. نتیجه‌گیری: آخرین مرحله، نتیجه‌گیری بر اساس تحلیل داده‌ها است؛ چنانچه داده‌ها از فرضیه اولیه حمایت کنند، می‌توان نتایج را به جامعه موردمطالعه تعمیم داد. همچنین اگر داده‌ها فرضیه موجود را نقض کنند، ممکن است به بازنگری در نظریه و یا تکرار مراحل نیاز باشد.

همانند پژوهش استقرایی، مراحل پنج‌گانه بالا نیز معمولاً به‌صورت چرخه‌ای تکرار می‌شوند و در صورت کشف اطلاعات یا دیدگاه‌های جدید، ممکن است به تکرار مراحل قبلی نیاز باشد.

یک مثال ساده از پژوهش استنتاجی

به‌منظور درک بهتر پژوهش استنتاجی، مثال زیر را در نظر بگیرید:

  • پژوهشگر بر اساس نظریه‌ «همه‌ سگ‌ها کَک دارند»، به تدوین یک فرضیه قابل‌ابطال تحت عنوان «تمام سگ‌های خانگی در ساختمان من کَک دارند» اقدام می‌کند.
  • او تمام سگ‌های ساختمان را برای وجود کَک بررسی می‌کند.
  • پژوهشگر از بررسی سگ‌های ساختمان متوجه می‌شود که ۱۰ سگ از ۲۰ سگ موردبررسی کَک ندارند.
  • او بر اساس بررسی‌های خود [۱۰ سگ از ۲۰ سگ موردبررسی کَک نداشتند]، فرضیه اولیه [همه‌ سگ‌ها کَک دارند] را رد می‌کند.

در این مثال پژوهشگر به‌جای شکل دادن به یک نظریه یا مفهوم جدید، به آزمودن نظریه یا فرضیه‌های پیشین می‌پردازد. باید در نظر داشت که اگر هیچ نظریه‌ از پیش تعیین‌شده‌ای وجود نداشته باشد، امکان انجام پژوهش استنتاجی وجود ندارد.

ترکیب پژوهش‌های استقرایی و استنتاجی

رویکردهای استقرایی و استنتاجی، بسته به اهداف و پرسش پژوهش، می‌توانند در انواع مختلف پژوهش‌ها مورداستفاده قرار گیرند. با این ‌حال، ترکیب دو رویکرد در یک پژوهش نیز امری غیرمعمول نیست؛ پژوهشگران ممکن است یک مطالعه را با یکی از رویکردها آغاز کرده و در طی مطالعه به رویکرد دیگری تغییر مسیر دهند. به‌طور مثال، بسیاری از پروژه‌های پژوهشی گسترده با یک مطالعه‌ استقرایی آغاز می‌شوند تا موضوع و نظریه‌ اولیه‌ای شکل گیرد. این پروژه‌ها با پژوهش‌های استنتاجی ادامه می‌یابند تا نتیجه‌گیری‌های اولیه تأیید یا رد شوند. عکس این مثال نیز صادق است. ترکیب دو رویکرد استقرایی و استنتاجی می‌تواند به سازمان‌دهی بهتر پروژه و کاهش سوگیری‌های پژوهشی کمک کند.

نتیجه‌گیری

در این گزارش، دو رویکرد استقرایی و استنتاجی در پژوهش را معرفی و بررسی کردیم. اگرچه در نگاه سنتی، تحلیل کیفی عمدتاً با رویکرد استقرایی عجین شمرده می‌شد و رویکرد استنتاجی را بیشتر در روش‌های کمی قابل‌استفاده می‌دانستند، امروزه از هر دو رویکرد در روش‌های کمی و کیفی استفاده می‌شود. رویکردهای استقرایی و استنتاجی، بسته به نوع و هدف پژوهش می‌توانند به‌صورت مستقل یا مکمل یکدیگر به کار گرفته شوند. با این‌ حال، هر دو رویکرد در معرض سوگیری‌های پژوهشی مانند سوگیری تأییدی1 و سوگیری شناختی2 قرار دارند که ممکن است منجر به نتایج اشتباه یا غیرواقعی شود. آگاهی از این سوگیری‌ها در فرآیند پژوهش می‌تواند به افزایش دقت و صحت نتایج کمک کند.


منابع

Al Masud, A. (n.d.). Inductive vs. deductive research: Difference of approaches. QuestionPro. https://www.questionpro.com/blog/inductive-vs-deductive-research/

Salomão, A. (n.d.). Inductive vs. deductive research: Two approaches to data analysis. Mind the Graph. https://mindthegraph.com/blog/inductive-vs-deductive-research/

Streefkerk, R. (2019, April 18). Inductive vs. deductive research approach: Steps & examples. Scribbr. https://www.scribbr.com/methodology/inductive-deductive-reasoning/

  1.  Confirmation Bias
    سوگیری تأییدی به معنای گرایش به جستجو در اطلاعات یا تغییر دادن آن است، به‌نحوی که باورها و فرضیه‌های پژوهشگر را تأیید کرده و شواهد مخالف را نادیده بگیرد. ↩︎
  2. Cognitive Bias
    * سوگیری شناختی می‌تواند به خطاهای ذهنی و پیش‌داوری‌ها در فرایند تجزیه‌وتحلیل داده‌ها منجر شود.
    ↩︎

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب پیشنهادی

telegram-cloud-photo-size-4-5951669609977462966-y
telegram-cloud-photo-size-4-5951669609977462958-y
telegram-cloud-photo-size-4-5951669609977462979-y