چگونه می‌توانیم اعتماد را در پژوهش‌های قوم‌نگاری حفظ کنیم؟

این گزارش به چالش‌های جلب اعتماد در پژوهش‌های قوم‌نگاری می‌پردازد. ساشا هیلهورست با تجربه بی‌اعتمادی جامعه محلی، راهکارهایی مانند استفاده از راهنمایان محلی و شفافیت در پژوهش را پیشنهاد می‌دهد. این راهکارها به کاهش سوءتفاهم و افزایش اعتماد جامعه کمک می‌کنند.

فهرست مطالب

زمان مطالعه: 3 دقیقه

نویسنده: مهناز فرقدان

قوم‌‌نگاری یا مردم‌‌نگاری، به‌عنوان یک روش پژوهشی میدانی، بر مشاهده مستقیم پژوهشگر همراه با مشارکت فعال در زندگی اجتماعی جامعه موردمطالعه، انجام مصاحبه با اعضای آن جامعه و روایتگری وقایع استوار است. در این گزارش، هدف بررسی این است که چگونه قوم‌نگاران می‌توانند اعتماد جامعه موردمطالعه را جلب و حفظ کنند. همچنین تجربیاتی را که ساشا هیلهورست1 در این مسیر کسب کرده است را مرور می‌کنیم. ساشا در مقطع دکتری در مدرسه اقتصاد لندن تحصیل و پیرامون قوم‌نگاری سیاسی در دو شهر پساصنعتی انگلستان پژوهش می‌کرد. او در جریان پژوهش‌های میدانی خود، هنگامی‌که با بی‌اعتمادی و سوءظن افراد محلی که قصد گفت‌وگو با آن‌ها را داشت، مواجه شد، دریافت که دستورالعمل‌های کتاب‌های راهنما برای چنین موقعیت‌هایی کافی نیستند. پس از پایان پژوهش، او تجربیات ارزشمندی را که به‌طور ناخواسته فراگرفته بود، گردآوری کرد و تصمیم گرفت این آموخته‌ها را با قوم‌نگاران تازه‌کار به اشتراک بگذارد تا از اشتباهات مشابه در امان باشند. در ادامه، خلاصه‌ای از تجربیات و توصیه‌های این پژوهشگر ارائه می‌شود.

سوءتفاهم در ابتدای مسیر

ماجرا از یک پست کوتاه در یک گروه فیس‌بوک محلی آغاز شد که در آن هیلهورست اعلام کرد که به‌تازگی به شهر آمده است، پژوهشگر است و برای پژوهش‌هایش در حال پیاده‌روی‌های طولانی در سطح شهر است. او از مردم دعوت کرد تا به او بپیوندند و اشاره کرد که اگر کسی سگ دارد، خوشحال می‌شود آن‌ها را نیز با خود به پیاده‌روی ببرد. اما روز بعد که وارد فیس‌بوک شد، با سیل پیام‌های خشمگین از افراد محلی مواجه شد که او را به دزدیدن سگ‌هایشان متهم کرده بودند. برخی حتی اعلام کردند که اجازه نمی‌دهند او به شهرشان نزدیک شود. جالب اینکه حتی معاون شهردار نیز گفت که اجازه نمی‌دهد او به سگش نزدیک شود.

او این بازخوردهای منفی به پست خود را نشان از بی‌اعتمادی اجتماعی می‌داند که می‌تواند برای پژوهشگران مشکل‌ساز ‌شود. البته او اولین پژوهشگری نبود که با بی‌اعتمادی جامعه محلی روبه‌رو شده بود و قوم‌نگاران دیگر هم تجربیاتی مشابه او داشتند؛ به‌عنوان مثال، اینسا کوخ درباره بی‌اعتمادی‌ای که در اولین محل پژوهش‌های خود در یکی دیگر از جوامع پساصنعتی انگلستان با آن مواجه شده بود، اینگونه نوشته است: «نامه‌ای ناشناس در میان فعالان اجتماعی این محله و محله‌های همسایه توزیع شد. در این نامه، من متهم به همکاری مخفیانه با مقامات محلی شده بودم و گفته شده بود که بی‌دلیل در شهر پرسه می‌زنم و با مردم صحبت می‌کنم. همچنین به دروغ‌گویی در مورد دانشجو بودنم متهم شده بودم و اشاره شده بود که هیچ‌گاه در کتابخانه مشاهده نشده‌ام». هیلهورست معتقد است که چنین اتهاماتی می‌تواند مانع از حضور پژوهشگر در محل پژوهش‌هایش شود. به همین دلیل، کوخ نیز به علت جو نامناسبی که علیه‌اش ایجاد شد، ناچار شد پژوهش‌هایش را متوقف کرده و در مکانی جدید پژوهش خود را از سر بگیرد.

تجدیدنظر در رویه‌ها

با گذشت زمان، هیلهورست تصمیم گرفت از ماجرای سوءتفاهم دزدیدن سگ‌ها استفاده کند و راهکارهایی را برای پژوهشگران بنویسد تا بدانند چگونه می‌توانند در جوامعی که نسبت به غریبه‌ها بی‌اعتماد هستند، پژوهش‌های میدانی خود را انجام دهند. سایر پژوهشگران معمولاً راحت‌ترین روش برای دسترسی به جوامع محلی و ارتباط با آن‌ها را کمک گرفتن از مقامات رسمی یا غیررسمی می‌دانند. اما او متوجه شد که استفاده از راهنمایان محلی معتبر نیز می‌تواند پژوهشگران را به‌عنوان فردی قابل اعتماد معرفی کند و نه به‌عنوان غریبه‌ای تهدیدآمیز. به‌ویژه زمانی که یکی از صاحبان کسب‌وکار محلی که در جامعه و در فیس‌بوک نیز فعال بود، از او حمایت کرد و با انتشار پستی در فیس‌بوک اعلام نمود که ماجرای دزدیدن سگ‌ها سوءتفاهم بوده است، بسیاری از افراد تمایل به همکاری با او پیدا کردند.

او همچنین متوجه شد که زمانی که به‌طور شفاف و صریح درباره انگیزه‌های پژوهشی‌اش با مردم صحبت می‌کند، آن‌ها احساس اطمینان بیشتری پیدا می‌کنند. یکی دیگر از توصیه‌های او به قوم‌نگاران، شفاف بودن در فرآیند پژوهش‌های میدانی است. هرچند در برخی کتاب‌های راهنمای قوم‌نگاری پیشنهاد شده که قوم‌نگاران برای حفظ اعتماد مردم از یادداشت‌برداری در حضور دیگران خودداری کنند، اما تجربه هیلهورست با این توصیه‌ها متفاوت بود. او متوجه شد که وقتی یادداشت‌هایش را به‌صورت علنی و در حین گفت‌وگو با مردم می‌نویسد، افراد بیشتر به او اعتماد می‌کنند. در نهایت، حمایت برخی از افراد محلی در بخش نظرات فیس‌بوک باعث شد که او همانند برخی از قوم‌نگاران مجبور به ترک محل پژوهش‌های خود نشود. آن‌ها توضیح دادند که او دزد سگ نیست و این حمایت موجب کاهش اتهامات علیه او شد.

جمع‌بندی

در پژوهش‌های قوم‌نگاری، جلب و حفظ اعتماد جامعه موردمطالعه از اهمیت بالایی برخوردار است و بی‌اعتمادی جامعه محلی ممکن است حتی پژوهشگران را مجبور به ترک محل پژوهش‌هایشان کند. در این گزارش، تجربیات ساشا هیلهورست، دانشجوی دکتری مدرسه اقتصاد لندن، در خصوص چگونگی ایجاد و حفظ اعتماد جامعه محلی بررسی شد. او در مواجهه با بی‌اعتمادی جامعه محلی، دستورالعمل‌های کتاب‌های راهنما را ناکافی یافت و به‌جای آن، تلاش کرد با رویکردی انعطاف‌پذیر به مسائل فرهنگی و حساسیت‌های جامعه احترام بگذارد و در پاسخ به بازخوردها و نگرانی‌های افراد، در رویه‌ها و تعاملات خود تجدیدنظر کند. توصیه او به قوم‌نگاران این است که علاوه بر رعایت اخلاق و احتیاط که از ملزومات هر پژوهش میدانی است، با استفاده از راهکارهایی همچون کمک گرفتن از راهنمایان محلی، گفت‌وگو با افراد درباره انگیزه‌های پژوهشی خود، شفافیت در انجام پژوهش‌های میدانی و یادداشت‌برداری در حضور دیگران، اعتماد جامعه موردمطالعه را جلب کنند.

منبع

Hilhorst, S. (2024). An ethnographer’s guide to not losing trust. Researching Sociology @ LSE. Retrieved from: 

https://blogs.lse.ac.uk/researchingsociology/2024/01/08/an-ethnographers-guide-to-not-losing-trust/
  1. Sasha,Hilhorst ↩︎

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب پیشنهادی

telegram-cloud-photo-size-4-5951669609977462971-y
telegram-cloud-photo-size-4-5951669609977462979-y
telegram-cloud-photo-size-4-5951669609977462962-y
ادامه مطلب